دامنۀ روح
7185
به قلم دامنه. هفت کول (۶۰). اِقبالی و اِدباری. به نام خدا. سلام. در شصتمین قسمت سلسله نوشتاری هفت کول این گونه می نویسم: عقل آدمی از دو وِجهه، برخوردار است یا میتواند اقبالی شود و یا قادر است ادباری گردد. ادباریشدن عقل یعنی یک طرّار (=تردست، مکّار) و یک شیّاد (=حُقّهباز، شارلاتان) نیز برای اهداف شُوم خود از عقل مدد میگیرد. به عبارتی عقل پیشه میکند. اما وِجهه (=جانب) اقبالی عقل، انسان را در اهداف درست و حقیقتها کمک میکند.
چرا عقل دو وجهه دارد؟ چون اساساً انسان دو ناحیه دارد یک ناحیهی اقبالی و یک ناحیهی شیطانی. پس؛ وجههی ادباری انسان در حقیقت شیطان است که جای خدا را در او اشغال کرده است. و او را فردی «جدا از خدا» بار آورده است.
بزرگان به ما آموختند همیشه سه چیز از آنان به یادگار داشته باشیم تا رستگار گردیم:
۱. خدا، «هستِ مطلق» است.
۲. تاریخ، «بود» است.
۳. جهان، «شدن» است. یعنی صیرورت؛ که همیشه در حال تحوّل (=حالی به حالی) میباشد.
یادم مانده است که یکی از دانشمندان دینی، خدا را «ابَرهست» میدانست.
نکته بگویم:
در کتاب «قرآنشناسی» مرحوم محمدمهدی فولادوند صفحهی ۴۹۱ خوانده بودم که روح آدمی از سنخ هیچ موجودی نیست، فقط «دَمِ» الهی است. بنابراین روح و دَم الهی از عالَمِ بالا، برای کارآموزی انسان میآید و در کمالِ آدمی دخالت دارد.
9 خرداد 1398
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
درباره این سایت